خوش به حال بچه آهوئی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای
پس بیا من بچه اهو میشوم
بچه اهوئی که تنها مانده است
بچه اهوئی که تنها و غریب
درمیان دشت وصحرامانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم نازکن
بند غم را از درون قلب من
با دو دست مهربانت باز کن
نوشته شده در تاریخ
دوشنبه 89/7/26 توسط صاحبدل